↔یادگیری سازمانی و سازمانهای یادگیرنده
مفهوم یادگیری سازمانی در سال های اخیر در ادبیات مدیریت جایگاه ویژهای باز کرده است . بسیاری از مدیران و پژوهشگران مدیریت ، کلید کار آمدی و پتانسیل نوآوری و رشد سازمان را در یادگیرنده بودن آن می دانند.
سیرت و مارچ اولین کسانی بودند که در سال ۱۹۶۳ دو واژه یادگیری و سازمان را در کنار هم قرار داده و یادگیری را به عنوان پدیدهای سازمانی مطرح کردند.
یادگیری سازمانی به عنوان مجموعه ای از عوامل سازمانی یا ارزش هایی تعریف شده است که تمایل یک شرکت یا سازمان را برای تولید و استفاده از علم را تحت تأثیر قرار می دهد.
یادگیری سازمانی از طریق بینش، دانش و مدلهای ذهنی مشترک ایجاد می شود و بر پایه دانش گذشته و تجارب که حافظه هستند، ساخته می شوند.
محققان ابعاد مختلفی برای یادگیری سازمانی ارائه کردهاند. گومز و همکاران(۲۰۰۵) ابعاد یادگیری سازمانی را به صورت زیر ارائه کردند.
✅تعهد مدیریتی: به این مفهوم است که مدیران اهمیت یادگیری در سازمان را تشخیص و بهوسیله افزایش رشد فرهنگی که به کسب، ایجاد و انتقال دانش میان ارزشهای اساسی آن کمک میکند، از آن حمایت میکنند.
✅رویکرد سیستمی: مستلزم گردآوری اعضای سازمان حول یک هویت مشترک است. افراد، بخشها و فضاهای سازمانی مختلف یک دید روشن نسبت به اهداف سازمان داشته باشند و بدانند که چگونه میتوان در توسعه و پیشرفت، همکاری کرد.
✅فضای باز و آزمایشگری: فضای باز به معنی فضای مناسب برای ایدهها و دیدگاههای جدید از منابع داخلی و خارجی سازمان است که موجب بررسی دائم، تقویت و گسترش دانش فرد میشود. آزمایش شامل پژوهش برای یافتن راهحلهای انعطافپذیر و ابتکاری برای مشکلات کنونی و آینده بر اساس بهکارگیری روشها و شیوههای مختلف است.
✅انتقال و تلفیق دانش: انتقال، به انتشار داخلی دانش بهدستآمده در سطح فردی اشاره دارد. تلفیق دانش منجر به ایجاد کالبدهای دانش بههمپیوستهای شده که ریشه در فرهنگسازمانی دارد، درواقع فرایندهای کاری و دیگر اجزا حافظه سازمانی را شکل میدهد.
✳️ویژگی های سازمان های یادگیرنده
سازمان یادگیرنده، سازمانی است که ظرفیتهایش را برای خلق آینده خود توسعه میدهد. هدف آن نیز توانمندسازی مدیران و کارکنان سازمانها برای مقابله با محیط پرتلاطم تجاری و برتری رقابتی و پویایی سازمان است.
لازمه حرکت بهسوی سازمانهای یادگیرنده پذیرش تغییر و همـسوکردن سازمانها با یافتههای پژوهشی مربوطه است.
به گفته گانز: عملکرد امروز، حاصل یادگیری دیروز، و عملکرد فردا، حاصل یادگیری امروز است.
دورنمای همه سازمانهای یادگیرنده رسیدن به موفقیت مطلوب و ایدهآل است بنابراین بـرای چنین سازمانهایی موارد زیر ضروری است:
۱⃣شناخت هدف:
اولین گام در راه ایجاد سازمان یادگیرنده، شناخت هدف است، چون هر گونه اقدام عملی قبل از شناخت هدف، منجر به شکست خواهد شد.
۲⃣وجود رهبران اندیشمند:
این عنصر در سازمان یادگیرنده از آن جهت اهمیت دارد که بدون یک رهبر متعهد به یادگیری، سازمان هرگز موفق نخواهد شد. در سازمانهای یادگیرنده برای دستیابی به آنچه مورد توافق همگان است به رهبری فردی خردمند و تحولآفرین نیاز است.
۳⃣وجود کارکنان یادگیرنده و خلاق:
شرط لازم سازمانهای یادگیرنده، کارکنان و مدیران یادگیرنده است. در سازمانهای یادگیرنده افراد باید تواناییهای خود را بشناسند و آنها را توسـعه و بهبود بخشند.
۴⃣دادن اختیار به کارکنان و آموزش آنها:
در سازمانهای یادگیرنده اختیارات به میزان زیادی به کارکنان واگذار میشود و به آنها احترام گذاشته میشود. همچنین فضایی برای پیشرفت آنها فراهم میشود و بر اساس توانایی و استعداد افراد به آنها آموزش میدهند. سازمان یادگیرنده موجب میشود کـه مسئولیت فرد در برابر سازمان افزایش یابد و از نظر عواطف و احساسات در وضعی قرار گیرد که جهت تأمین هدفهای مورد نظر از هیچ کوششی فروگذار نکنند و با هر مشکلی دست و پنجه نرم کنند.
۵⃣مشارکت کامل در اطلاعات:
دادههای رسمی درباره بودجه، سود و هزینهها در اختیار افراد قرار میگیرد. هر شخص آزادی عمل دارد تا با سایر افراد در درون سازمان اطلاعاتی را رد و بدل کند.
۶⃣برخورداری از یک الگوی پوینده:
سازمان یادگیرنده باید به ساز و کارهایی مجهز باشد تا الگوهـای ذهنی خود را نسبت به مسائل شناسایی کرده و آنها را دائماً مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
بنابراین برای اینکه سازمانها موفق باشند، لازم است الگوهای ذهنی واقعبینانهای داشـته باشـند و با اطلاعات، آنها را بهروز رسانی کنند و بکوشند تا پویایی و انعطاف آنها همواره حفظ شود.
۷⃣به کارگیری علم و تجربه:
سازمان یادگیرنده ترکیبی از علم و تجربه را مورد استفاده قرار میدهد تا به کمک این دو تصمیمهای بهتری بگیرد، زیرا استفاده از دانش در تصمیمگیریهای سـازمانی، سـرعت، دقت و هزینههای کمتری را به سازمان ارزانی میدارد و بهکارگیری تجربهها، تصمیمات اتخاذ شده را واقع بینانه و هماهنگ با محیطهای مؤثر بر سازمان میکند. در سازمانهای یادگیرنده آنچه برای یادگیری لازم است، علم و تجربه است و از تجربه در بهکارگیری یافتههای گذشـته اسـتفاده میشود. در ایـن سازمانها افراد باید به کمک دانش و تخصص خود، گزینههای موفق را برای آینده برآورد کنند و با بهرهگیری از تجربه به تصمیمی منطقی و خردمندانه دست یابند.