دکتر علیرضا شکیبافرد رادیولوژیست و عضو نظامپزشکی شیراز در گفتوگو با نشریه «مدیریت تصویربرداری پزشکی»؛
ایجاد عدالت در دسترسی به خدمات سلامت یکی از اهداف طرح تحول نظام سلامت بود که توسط دولت روحانی و وزارت سید حسن قاضیزاده هاشمی اجرایی شد. اجرایی شدن این طرح بنیان خدمات درمانی در کشور را تغییر داد. برخی از موافقان اجرایی شدن این طرح را جسارت و شجاعت از سمت دولت و وزارت بهداشت میدانند در مقابل صاحبنظرانی هستند که نقاط ضعف این طرح را پررنگتر میبینند و معتقدند که اگر این طرح به شکل فعلی ادامه پیدا کند ارمغانی جز بدهکاری برای دولت آینده نخواهد داشت. علیرضا شکیبافرد رادیولوژیست و عضو نظام پزشکی شیراز از جمله این افراد است که میگوید ایجاد منابع مالی پایدار برای این طرح باید در قوانین تعریف و در ردیف بودجه سالانه در مجلس تصویب شود و برای آن جایگاهی وجود داشته باشد. در غیر این صورت اگر با شرایط فعلی طرح ادامه پیدا کند دستاورد دولت آینده تنها بدهکاری در این حوزه خواهد بود. شکیبافرد معتقد است که طرح تحول نظام سلامت تا کنون نتوانسته به بسیاری از اهداف تعریف شده خود از جمله عدالت در دسترسی به خدمات سلامت دست پیداکند. در ادامه گفتوگو با او را میخوانید.
طرح تحول نظام سلامت تا چه اندازه توانست بخشهای مختلف درمانی را ساماندهی کند و گام مثبت در این حوزه بردارد؟
باید بین دو مفهوم بهداشت و درمان تفکیک قائل شد. سیاستها و برنامهریزیها در طرح تحول سلامت مربوط به حوزه درمان است و این طرح از بخش بهداشت غافل شده است. ضروری است که روند اجرای برنامههای تحول نظام سلامت در حوزه بهداشت سرعت داده شود و مدیران حوزه سلامت با در الویت قرار دادن این برنامهها عقبماندگیهای موجود را جبران کنند. در حوزه سلامت بخش پیشگیری که بخش بهداشت نام میگیرد بسیار ضروری و پر اهمیت است اما برای آن اقدام مناسبی صورت نگرفتهاست و دولت به آن بیتوجه بودهاست. امروز مهمترین شبکه ارائه مراقبتهای بهداشتی در اختیار و کنترل وزارت بهداشتودرمان و آموزش پزشکی ایران است که از طریق شبکههای بهداشتی و دانشکدههای پزشکی در کشور ارائه میکند. وزارت بهداشتوآموزش پزشکی مسئول ارائه سرویسهای خدمات درمانی در سرتاسر شبکه، بیمه درمانی، آموزش پزشکی، نظارت وتنظیم آییننامه سیستم خدمات درمانی، سیاستگذاری، ساخت و توزیع داروها و پژوهش و گسترش توسعه و پیشرفت در این حوزه است که به آن بیتوجهی شدهاست. در مقابل در بحث درمان از نظر پرداخت هزینهها توسط مردم، این طرح توانست رضایت عمومی را کسب کند. اما طرح نظام سلامت به لحاظ ساختاری و نظام تامین منابع بسیار پر مشکل است. به این معنی که این طرح برای مردم بسیار خوب بود اما برای صاحبان حرفههای پزشکی مطلوب نبود.
پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت میزان تقاضای درمانی از سمت مردم به شدت افزایش پیدا کرد. عدهای آن را عدم اطمینان مردم در پابرجایی این قانون دانستهاند. از نظر شما چه عواملی سبب شد که توازن عرضه و تقاضای درمان در این طرح به هم بخورد؟
هدف و در واقع مناطق و افراد طرح تول نظام سلامت، بخش دولتی بوده است و در این طرح بخش خصوصی نادیده گرفتهشده است. برای بخش خصوصی در این طرح جایگاهی در نظر گرفتهنشدهاست اما عوارض آن حتی به بخش خصوصی رسیده است. مقدار زیادی از تغذیه اقتصادی بخش خصوصی از سمت مطالبات تعهدی بیمهها است. از این جهت بخش خصوصی و دولتی هر دو به یک اندازه ظاهر شدند. از سویی دیگر تقاضای خدمات به خصوص تقاضای خدمات القایی در بخش دولتی زیاد شد. خدمات القایی به این معنا است که فرد خود تشخیص می دهد و تلاش است که مراحل درمان را با تشخیص خود طی کند. این چالشی است که وزارت بهداشت نیز به آن معترف است. پس از اجرای طرح سلامت و کاهش شدید هزینههای درمانی، بیمارستانهای کشور شاهد مراجعه بی سابقه بیماران هستند. طرح تحول نظام سلامت در عین مزایایی که برای مردم داشته است، منشاء بروز هزینههای غیر ضروری برای سیستم سلامت کشور و بیمهها نیز شدهاست. این موضوع که میزان اعمال جراحی در بیمارستانهای دولتی به یک باره رشد چند برابری را تجربه کنند، معلول پدیدهای است که از آن به عنوان تقاضای القایی یاد میشود. طبیعی است که با افزایش تعرفههای درمان، تمایل بیمارستانها برای ارائه خدمات بیشتر شدهباشد، بهویژه که با تزریق منابع مالی به حوزه درمان، توان بیمهها برای پرداخت مطالبات بیمارستانها نیز افزایش یافتهاست. به نظر میرسد ریشه ایجاد این مشکل توجه نکردن مجریان این طرح به تعیین سازوکارهای مناسب نظارتی و تنظیمکننده عرضه خدمات – مانند عدم به کارگیری ظرفیت بیمهها و راهنماهای بالینی است.
انتقادات بسیاری به مغفول ماندن بخشهای گوناگون در این طرح وارد شده است. چه بخش مهم و اساسی در نظر عوامل اجرایی و سیاستگذاران این طرح نادیده گرفتهشدهاست؟
در طرح تحول نظام سلامت عدم تامین منابع و مکانیزم اجرا نادیده گرفتهشدهاست. این طرح، طرحی فرآیند محور نیست. در مکانیزم اجرا طرح تحول باید مسیر تامین خدماتی که این طرح به آن نیازمند بود، مشخص میشد. یکی از مسائل مهم در بحث تامین مالی نظامهای سلامت دنیا، موضوع پایدار بودن منابع مالی نظامهای سلامت است. به عنوان مثال در صورتی که در یک برهه زمانی، منابع زیادی به سیستم درمان یک کشور تزریق شود، بنابر اصول اقتصادی، این موضوع باعث افزایش تقاضا و از سوی دیگر، افزایش سطح قیمتها خواهد شد. حال اگر در چنین شرایطی، منابع این حوزه به هر دلیل کاهش پیدا کند یا حتی افزایش متناسبی نداشته باشد، میتواند منجر به بروز تورم شدید توام با رکود در بازار سلامت شود. در این شرایط، لطمه ای که به سیستم سلامت وارد خواهد آمد، در کوتاه مدت جبران ناپذیر خواهد بود و سبب بروز نوعی افسارگسیختگی در بازار ارائه خدمت میشود که از پیامدهای آن، افزایش سطح توقعات ارائهدهندگان خدمت و بهوجود آمدن زمینه فساد، ازجمله پرداختهای نامتعارف خواهد بود. از همان روزهای نخست آغاز طرح تحول نظام سلامت سوالی که پیش روی بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان قرار گرفت، تامین منابع مالی و پشتوانه دولت برای اجرایی کردن این طرح بود. علاوه بر تامین مالی این طرح سوال ایجاد میشود که آیا خود بیمار باید مستقیما به بیمارستان و پزشک متخصص مراجعه کند یا اینکه باید از از یک فرآیند اجرا عبور کند؟ مسلما نبایدبه شیوه کنونی پیش میرفت. بلکه بیمار باید ابتدا به پزشک عمومی مراجعه کند و پس از آن بتواند از خدمات درمانی تخصصی استفاده کند. غربالگری اولیه باید انجام و پس آن دیگر مراحل درمان طی شود.
یکی از اهداف طرح تحول نظام سلامت برقراری عدالت در این بخش است. چه موانعی بر سر تحقق عدالت در نظام سلامت وجود دارد؟
یکی از اهداف ارائه خدمات بهداشتی درمانی، توزیع عدالت است که در قالب توزیع عادلانه خدمات بهداشتی درمانی به سمت آن حرکت می شود. در ابتدای طرح پنج هدف مهم شامل ارتقای شاخصهای بهداشتی، بهبود کیفیت خدمت، رضایت مردم، کنترل هزینهها و عدالت در سلامت پیگیری شد. به نظر میرسد، نحوه توزیع منابع در این طرح به صورتی است که نه تنها به عدالت در ارائه خدمت نزدیک نیست، بلکه الزامات پرداخت عادلانه به ارائهدهندگان خدمت نیز در آن دیده نشدهاست. از آنجاییکه در این طرح به سطحبندی و اولویت قرار دادن مناطق محروم و حاشیهنشینها توجه چندانی نشدهاست، میتوان گفت طرح تحول در سلامت در این بعد نیز نتوانسته نظام سلامت را به عدالت نزدیک کند. بسیاری بر این باورند که با تامین منابع مالی میتوان به نتیجه مناسب دست پیدا کرد و مشکل اصلی تامین منابع این طرح است اما حتی اگر تمامی منابع کشور را به این سمت سوق دهیم زمانی که به لحاظ فرآیند مدیریتی مشکل داشته باشیم برای اجرایی شدن این طرح باز هم منابع کم خواهدآمد. در شرایط فعلی بدنه کشور مطالبات بیشتری خواهدداشت مگر اینکه مکانیزمی درست برای کنترل این شرایط تعریف کنیم. اگر این فرآیند کنترل شود نارضایتی مردم در بیمارستانها کمتر خواهد شد و میتوان آنجایی که باید منابع مالی را صرف کرد. در طرح تحول در نظام سلامت هدف عدالت بود نه این که به فقیر و غنی خدمات رایگان داده شود.
در شرایط فعلی برای نجات یا کارآمد شدن این طرح چه راهکارهایی وجود دارد؟
ایجاد منابع مالی پایدار برای این طرح باید در قوانین تعریف شود و در ردیف بودجه سالانه در مجلس تصویب شود و برای آن جایگاهی وجود داشته باشد. در غیر این صورت اگر با شرایط فعلی طرح تا چند سال دیگر ادامه پیدا کند دستاورد دولت آینده تنها بدهکاری در این حوزه خواهد بود. در گام دوم پایش مرتب این طرح باعث اصلاح فرآیند خواهدشد. اگر وزرات بهداشت این طرح را طرحی همه جانبه در نظر بگیرد نتیجه بهتری حاصل میکند. پزشکان و صاحبان مشاغل پزشکی جزئی از این مردم هستند و نمیتوانیم مردم را از جامعه پزشکان جدا کنیم. قرار گرفتن طرح تحول نظام سلامت بهعنوان یکی از دستاورد های بزرگ دولت یازدهم، تداوم طرح را در میان مدت تضمین میکند اما تزریق منابع مالی با روند کنونی، موجب افزایش هزینههای سلامت شده است؛ بهعلاوه افزایش منابع مالی مورد نیاز با تداوم سیاست یکسان سازی تعرفهها، تأمین منابع مالی برای سایر بخشهای اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین در نتیجه اجرایی شدن این طرح تا حدی تقابل مردم و پزشکان به وجود آمدهاست که دستاورد مناسب و خوبی نبودهاست. یقینا جهت اجرای هر تغییری، یکی از اصول اساسی، آماده سازی زیرساختها بهویژه برای نیروی انسانی است. اگرچه سرعت و ضرورت اجرای این طرح، فرصت خیلی از این زمینه سازی ها مانند آموزش نیروی انسانی را از مجریان طرح گرفت، اما به هر صورت ادامه اجرای این طرح مستلزم آموزش صحیح به کارکنان نیز هست. نباید متعصبانه به این طرح نگاه کنیم و همچنین سوءنگری درباره این طرح نداشته باشیم. در کنار همه تلاشهای صورت گرفته، چالشهایی پیش روی این طرح وجود دارد که اگر فضای مناسبی برای منتقدان فراهم شود میتوان نقطه های کور را به چالش کشید و پایداری این طرح را استمرار بخشید.